استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست؟
استراتژی دیجیتال مارکتینگ چیست و چرا اهمیت دارد؟ باور کنید یا نه، این روزها بخش بزرگی از استراتژی مارکتینگ شما دیجیتالی است. در زمانهای که مصرف کنندگان و کسب و کارها در بیشتر مواقع آنلاین هستند، شما باید با تمام توانتان تلاش کنید با مصرف کنندگان ارتباط برقرار کرده و با تجزیه و تحلیل رفتار آنها به بهترین استراتژی بازاریابی دست پیدا کنید. با این حال، مشکل اصلی اینجا پدیدار میشود که از یک طرف باید به کارهای مربوط به کسب و کار خود رسیدگی کنید و از طرف دیگر باید یک استراتژی بازاریابی چابک را خلق و روند آن را با نظم دقیقی حفظ کنید.
اما چطور میتوانید این دو مسیر را به طور همزمان طی کنید؟ ما در این مطلب قصد داریم شما را با استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ آشنا کنیم تا بتوانید به شیوه موثرتری کسب و کار خود را به صورت آنلاین به نمایش بگذارید و شاهد رشد و پیشرفت بیشتر آن باشید.
منظور از استراتژی بازاریابی چیست؟
برای داشتن یک استراتژی بازاریابی درست در ابتدا باید به خوبی با مفهوم آن آشنا شویم. به طور کلی استراتژی بازاریابی طرحی است که شما را از طریق یک راه مشخص به یک هدف خاص وابسته به بازاریابی میرساند. در این راستا، شما باید در ابتدا با نقاط قوت مربوط به کسب و کارتان به خوبی آشنا شوید. همچنین باید بدانید که در ازای رسیدن به اهداف از قبل تعیین شده چه چیزهایی را از دست میدهید. در این صورت، به احتمال زیاد به هدف نهایی و خاص خود دست پیدا میکنید.
حالا برای اینکه بیشتر با استراتژی بازاریابی آشنا شوید باید تفاوت آن با تاکتیکهای بازاریابی را بدانید تا این دو را با هم اشتباه نگیرید.
تفاوت استراتژی بازاریابی با تاکتیک بازاریابی
یک استراتژی به نوعی مقصد شما محسوب میشود. یعنی یک طرح مشخص و دست یافتنی که شما را به هدف میرساند. در طرف مقابل، تاکتیکها مراحل تعریف پذیر و مشخصی در محدوده استراتژی شما هستند که دستیابی شما به هدف را تضمین میکنند. بنابراین هر استراتژی چه برای بازاریابی باشد یا هر موضوع دیگری سه بخش دارد:
۱- تشخیص چالش
۲- خط مشی مناسب برای دست و پنجه نرم کردن با چالش
۳- یک سری اقدامات هدفمند برای به سرانجام رساندن خط مشی
بر این اساس، استراتژی بازاریابی شما با توجه به کوچکی یا بزرگی کسب و کارتان ممکن است شامل چند بخش تاثیرگذار با اهداف مختلفی باشد. از این لحاظ گاهی اوقات کار کردن روی این استراتژی ممکن است دشوار باشد. بنابراین اگر در مورد استراتژی بازاریابی خود مضطرب و آشفته هستید، همیشه این سه مرحله را به خاطر داشته باشید تا بتوانید با قدرت بیشتری روی اهداف خود تمرکز کنید. با این حال، برای درک بهتر آنچه تاکنون گفته شد در ادامه فهرستی از اصول اولیه استراتژیهای بازاریابی مورد استفاده در صنایع مختلف را خواهید دید.
اصول اولیه بازاریابی
- یک وبلاگ مناسب برای کسب و کار خود آماده کنید
- در رسانههای اجتماعی پرمخاطب مانند فیسبوک یا اینستاگرام تبلیغ کنید
- منابع آموزشی را به صورت رایگان به مخاطبان خود ارائه دهید
- محتوای دیجیتالی سئو محور تولید کنید
- مسابقه برگزار کنید و تخفیف و جایزه بدهید
- انواع مختلفی از کمپینها را امتحان کنید تا مشخص شود کدام یک برای مخاطبان شما عملکرد بهتری دارند
- ترتیب برگزاری یک وبینار مفید را بدهید
- پادکستهای جذاب بسازید
- یک کمپین ایمیلی ایجاد کنید
تا اینجا با استراتژی بازاریابی و اصول اولیه آن آشنا شدید. در ادامه میخواهیم به مقوله استراتژی دیجیتال مارکتینگ یا همان بازاریابی دیجیتال بپردازیم که تسلط بر آن میتواند نقش پررنگی در رشد و توسعه کسب و کار شما داشته باشد.
استراتژی دیجیتال مارکتینگ چه کمکی به کسب و کارها میکند؟
در حالت کلی یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ کسب و کار شما را به اهداف خاص دیجیتالی مد نظر شما میرساند. اما دقیقا چطور این کار را انجام میدهد؟ به وسیله انتخاب دقیق یک سری کانال بازاریابی آنلاین مانند رسانههای پولی، اکتسابی و مالکیت شخصی به شما در این راه کمک میکند. همانطور که مشاهده کردید در بخش قبلی شما با تفاوت میان استراتژیهای بازاریابی و تاکتیکهای بازاریابی آشنا شدید. در اینجا نیز بین استراتژی دیجیتال مارکتینگ و کمپین دیجیتال مارکتینگ تفاوتی وجود دارد که معولا باعث سردرگمی افراد میشود. اما این دو با هم چه تفاوتی دارند؟
در ادامه کمپین دیجیتال مارکتینگ را بررسی خواهیم کرد تا خودتان تفاوت را احساس کنید.
کمپین دیجیتال مارکتینگ چیست؟
عموما کمپینهای دیجیتال مارکتینگ همان اجزای سازنده و اقدامات ضروری در چارچوب استراتژی دیجیتال مارکتینگ به شمار میروند که شما را به سمت هدف نهایی و خاص هدایت میکنند. اجازه بدهید با ذکر یک مثال این مورد را به شما توضیح دهیم. فرض کنید هدف نهایی استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما این است که از طریق رسانههای اجتماعی سرنخهای بیشتری ایجاد کنید. بنابراین نسبت به راه اندازی یک کمپین دیجیتال مارکتینگ در توئیتر، فیسبوک یا اینستاگرام اقدام میکنید.
در ادامه در هر کدام از رسانههای اجتماعی ذکر شده میتوانید تعدادی از بهترین محتواهای قفل دار مربوط به کسب و کارتان را با مخاطبان به اشتراک بگذارید تا بتوانید سرنخهای بیشتری را ایجاد کنید. توجه داشته باشید که محتوای قفل دار برای تمام کاربران در دسترس نیست. پس شما برای دیدن این نوع محتواها باید برای مثال عضو یک وبسایت شوید یا اقدامات دیگری را انجام دهید.
نحوه ایجاد یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ تاثیرگذار
در مرحله اول شما باید پرسونای خریدار خود را بسازید. در مرحله دوم باید نسبت به شناسایی اهداف و ابزارهای ضروری دیجیتال مارکتینگ خود اقدام کنید. سپس باید کانالها و داراییهای دیجیتال موجود خود را ارزیابی کنید. در ادامه باید کمپینهای رسانهای را طراحی و به دقت بررسی کنید. در نهایت باید روی تمام موارد ذکر شده نظارت کرده و از آنها گزارشهای مفصل تهیه کنید. در ادامه هر کدام از این مراحل را به طور مفصل برای شما تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
۱- ساخت پرسونای خریدار
روی هم رفته شما برای هر نوع استراتژی بازاریابی، چه دیجیتال و چه غیر دیجیتال باید بدانید که برای چه افرادی میخواهید بازاریابی کنید. توجه داشته باشید که همیشه بهترین استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ بر پایه پرسوناهای دقیق خریدار ساخته میشوند. بنابراین اولین قدم شما باید ایجاد پرسونا برای خریداران باشد. اما منظور از پرسونا چیست؟ پرسونا یک شخصیت خیالی است که برای نشان دادن کاربری خلق میشود که از یک سایت، برند یا محصول به روشی مشابه استفاده میکند.
در این راستا شما میتوانید با سازماندهی حلقههای مخاطبان و تقویت بازاریابی با الگوهای مناسب نسبت به ساخت پرسونای خریدار خود اقدام کنید. به عبارت دیگر، پرسونای خریدار مشتری ایده آل شما را نشان میدهد و شما میتوانید از طریق تحقیق، نظرسنجی و مصاحبه با مخاطبان هدف خود این پرسونا را ایجاد کنید. نکته مهم این است که این اطلاعات باید تا جای ممکن بر پایه داده های واقعی باشد، زیرا تکیه بر هر نوع حدس و گمان در مورد مخاطبان استراتژی بازاریابی شما را در مسیر اشتباهی قرار خواهد داد.
برای اینکه تصویر درستی از پرسونای خود داشته باشید تحقیقات شما باید مشتریان کنونی، احتمالی و افراد خارج از پایگاه داده مخاطبین را شامل شود. علاوه بر این، مشتریان باید با مخاطبان هدف شما همسو باشند. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چه نوع اطلاعاتی را باید برای پرسونای خریدار گردآوری کرد تا استراتژی دیجیتال مارکتینگ را طراحی کرد؟ پاسخ این سوال تا حد زیادی به نوع کسب و کار شما بستگی دارد. به اینکه کسب و کار شما B2B است یا B2C؟ یا اینکه آیا محصول خود را با قیمت کم میفروشید یا زیاد؟ در ادامه چندین نقطه آغاز را به شما معرفی میکنیم تا بتوانید اطلاعات مفیدی را درباره کسب و کار خود جمع آوری کنید.
اطلاعات کمی و جمعیت شناختی
مکان: برای تهیه اطلاعات مکانی میتوانید از ابزارهای تجزیه و تحلیل وب استفاده کنید تا منشا ترافیک وبسایتتان را شناسایی کنید.
سن: این فاکتور با توجه به نوع کسب و کارتان میتواند اطلاعات مرتبط یا غیرمرتبطی باشد. هرچند در حالت کلی بهتر است این اطلاعات را جمع آوری کنید.
درآمد: جمع آوری اطلاعات مهمی مانند مقدار درآمد شخصی بهتر است به وسیله مصاحبههای تحقیقاتی انجام شود، زیرا افراد به دادن این اطلاعات از طریق تکمیل فرمهای آنلاین تمایلی نخواهند داشت.
عنوان شغلی: از این مورد میتوانید با استفاده از پایگاه مشتریان فعلی خود یک ایده کلی به دست آورید که بیشتر برای شرکتهای مدل B2B مناسب است.
اطلاعات کیفی و روانشناختی
اهداف: شما باید با توجه به پتانسیل محصول یا خدمات خود ایده خوبی نسبت به اهداف پرسونای خریدار داشته باشید. در این راستا، میتوانید از طریق گفتگو با مشتریان واقعی و نمایندگان فروش داخلی و خدمات، فرضیات خود را تقویت کنید.
چالشها: میتوانید از طریق گفتگو با مشتریان، نمایندگان فروش و خدمات مشتریان با چالشهای متداول مخاطبان خود آشنا شوید.
علایق و سرگرمیها: معمولا شما باید در مورد علایق و سرگرمیهای مشتریان خود اطلاعات مفیدی به دست آورید. برای مثال اگر شما صاحب یک برند در حوزه مد و فشن هستید، میتوانید با آگاهی از علاقه مخاطبان خود به تناسب اندام و تندرستی نسبت به انتشار محتوای مرتبط در آینده اقدام کنید.
اولویتها: میتوانید با مشتریان و مخاطبین هدف خود گفتگو کنید تا متوجه شوید کدام بخش از کسب و کار شما برای آنها اهمیت بیشتری دارد.
در نهایت با ادغام تمام این جزئیات قادر خواهید بود یک پرسونای خریدار بسیار دقیق و ارزشمند برای کسب و کار خود ایجاد کنید.
۲- شناسایی اهداف و ابزارهای ضروری دیجیتال مارکتینگ
همیشه اهداف بازاریابی باید با اهداف اساسی کسب و کار مرتبط باشد. در ادامه با ذکر یک مثال تصویر روشنتری را به شما ارائه خواهیم داد. فرض کنید هدف شما این است که درآمد آنلاین کسب و کارتان ۲۰ درصد افزایش یابد. پس هدف تیم بازاریابی شما باید ایجاد سرنخ بیشتر از طریق وبسایت باشد. تقریبا ۵۰ درصد سرنخ بیشتر نسبت به سال قبل نیاز است تا به هدف نهایی دست پیدا کنید. به عبارت دیگر، صرف نظر از هدف نهایی بازاریابی دیجیتال باید بتوانید موفقیت استراتژی خود را در طول این مسیر با ابزارهای صحیح دیجیتال مارکتینگ اندازه گیری کنید.
۳- ارزیابی کانالها و داراییهای دیجیتال موجود
در زمان بررسی کانالها و داراییهای دیجیتال مارکتینگ به منظور تعیین عناصر استراتژی خود، بهتر است در ابتدا یک تصویر کلی را در نظر داشته باشید. در این صورت احساس سردرگمی کمتری خواهید داشت. با جمع آوری تمام داراییهای دیجیتال و دسته بندی هر دارایی در یک صفحه گسترده (Spreadsheet) میتوانید تصویر واضحی از رسانههای مالکیت شخصی، اکتسابی و پولی خود داشته باشید.
چارچوب رسانههای مالکیت شخصی، اکتسابی و پولی
میتوانید برای انجام موثر این کار از چارچوب رسانههای مالکیت شخصی، اکتسابی و پولی برای دسته بندی داراییها یا کانالهای دیجیتال استفاده کنید تا بدانید کدام یک برای استراتژی شما بهتر است.
رسانه مالکیت شخصی
منظور از رسانه مالکیت شخصی آن دسته از داراییهای دیجیتال است که برند یا شرکت شما مالکیت آن را به عهده دارد. وبسایت، رسانههای اجتماعی یا وبلاگ در این دسته هستند.
رسانه اکتسابی
رسانه اکتسابی یعنی برند یا شرکت شما از طریق بازاریابی دهان به دهان در معرض دید قرار میگیرد. یعنی تبلیغاتی که مصرف کنندگان و مشتریان به دلیل رضایت از خدمات خوب برند یا شرکت شما انجام میدهند. نکته مهم درباره رسانه اکتسابی این است که شما در قبال این نوع تبلیغات هیچ هزینهای پرداخت نمیکنید و این تبلیغ دهان به دهان به نوعی جایزه شما برای ارائه محصول یا خدمات مناسب به مشتریان است.
رسانه پولی
رسانه پولی به رسانهای گفته میشود که برای جلب توجه پرسونای خریدار از شما پول دریافت میکند. برای این رسانه میتوان به ابزارهایی مانند گوگل ادوردز، پستهای رسانههای اجتماعی پولی، تبلیغات همسان یا هر رسانه دیگری اشاره کرد که به ازای دیده شدن بیشتر از شما پول دریافت میکند. برای درک بهتر از چارچوب رسانههای مالکیت شخصی، اکتسابی و پولی در ادامه یک مثال میزنیم. فرض کنید در صفحه فرود وبسایتتان یک محتوای اختصاصی دارید که برای ایجاد سرنخ تولید شده است.
شما میدانید که نباید به تنهایی از هر کدام از رسانههای مالکیت شخصی، اکتسابی و پولی استفاده کنید، بلکه باید از تمام اجزای این چارچوب بهره لازم را ببرید. در این راستا، برای افزایش تعداد سرنخهای ایجاد شده توسط یک محتوای قابل اشتراک گذاری تمام تلاش خود را به کار میگیرید تا مخاطبان محتوای تولید شده را در رسانههای اجتماعی خود منتشر کنند. این کار ترافیک صفحه فرود وبسایت شما را افزایش میدهد. این همان بخش رسانه اکتسابی است که شما آن را فعال میکنید.
از طرف دیگر، برای بالا بردن شانس موفقیت محتوا آن را در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده و برای مشاهده بیشتر این مطلب توسط مخاطبان هدف هزینه مشخصی را پرداخت میکنید. در اینجا نیز اجزای رسانه مالکیت شخصی و پولی را فعالی میکنید. در نتیجه، هر سه جزء این چارچوب در راستای هم فعالیت میکنند. با این حال، همیشه برای دستیابی به موفقیت لازم نیست هر سه جز با هم فعال شوند. مثلا اگر از رسانههای مالکیت شخصی و اکتسابی خود بازخورد خوبی میگیرید، دیگر به سرمایه گذاری در یک رسانه پولی نیازی نخواهید داشت.
۴- طراحی و بررسی دقیق کمپینهای رسانهای مالکیت شخصی
اصولا رسانههای مالکیت شخصی در راس دیجیتال مارکتینگ قرار دارند و بیشتر اوقات در قالب محتوا عرضه میشوند. بیشتر پیامهای منتشر شده توسط هر برندی را میتوان به عنوان محتوا به شکل درباره ما، توضیحات محصول، پستهای وبلاگ، کتابهای الکترونیکی، اینفوگرافیکها، پادکستها یا پستهای رسانههای اجتماعی دسته بندی کرد. یک محتوای خوب و اثرگذار با تبدیل بازدیدکنندگان وبسایت شما به سرنخها و مشتریان به دیده شدن بهتر برند یا شرکت در فضای آنلاین کمک میکند.
متعاقبا زمانی که این محتوا براساس اصول سئو بهینه سازی شود جستجو و ترافیک ارگانیک شما افزایش مییابد. استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما هر هدفی داشته باشد، باید محتوای مخصوص به خود را تولید کنید. پس در ابتدا باید بررسی کنید که چه نوع محتوایی شما را به اهدافتان میرساند. برای مثال، اگر هدف شما ایجاد ۵۰ درصد سرنخ بیشتر نسبت به سال قبل از طریق وبسایت است، به احتمال زیاد نباید صفحه «درباره ما» را در استراتژی خود لحاظ کنید، مگر اینکه این صفحه در گذشته به نوعی وظیفه تولید سرنخ را به عهده داشته است.
در ادامه یک فرآیند کوتاه را به شما معرفی میکنیم تا بدانید برای دستیابی به اهداف استراتژی دیجیتال مارکتینگ چه نوع محتوایی را باید تولید کنید.
محتواهای موجود خود را ارزیابی کنید
در مرحله اول باید فهرستی از محتوای اختصاصی تولیدی خود درست کنید و هر محتوایی را بر اساس بهترین عملکرد در راستای اهداف کنونی رتبه بندی کنید. برای مثال، اگر تولید سرنخ را به عنوان هدف خود در نظر میگیرید، میتوانید محتواهای خود را بر اساس بیشترین بازدید در سال گذشته رتبه بندی کنید. هدف در اینجا شناسایی محتواهای موثر و غیرموثر است. اینکه چه محتوایی شما را به هدفتان نزدیک میکند و بالعکس. با آگاهی از کیفیت محتواهای تولید شده در گذشته میتوانید محتواهای بهتری را در آینده تولید کنید.
شکافهای موجود در محتواهای خود را شناسایی کنید
بر اساس پرسونای خریدار خود وجود هر نوع شکافی را در محتواهای تولیدی شناسایی کنید. این موضوع را با ذکر یک مثال بهتر توضیح خواهیم داد. فرض کنید که یک آموزشگاه خصوصی ریاضی دارید. تصمیم میگیرید روی محتواهای تولید شده خود تحقیقی انجام دهید و متوجه میشوید که یکی از مشکلات بزرگ پرسوناهای شما پیدا کردن راههای موثر برای مطالعه است. بنابراین در وبسایت آموزشگاه خود محتوایی در ارتباط با این موضوع ایجاد میکنید. به این ترتیب شکاف موجود در محتواهای خود را با تولید یک محتوای مناسب پر میکنید.
یک برنامه تولید محتوا ایجاد کنید
با توجه به یافتهها و شکافهای شناسایی شده باید یک برنامه تولید محتوا درست کرده و طبق این برنامه محتواهای لازم برای دستیابی به اهدافتان را مشخص کنید. برنامه تولید محتوای شما باید شامل موارد زیر باشد:
- عنوان
- قالب
- هدف
- کانال های تبلیغاتی
- دلیل تولید محتوا
- سطح اولویت محتوا
توجه داشته باشید که چنانچه قصد برون سپاری تولید محتوای خود را دارید، این برنامه میتواند تنها یک صفحه گسترده ساده باشد. در صورت برون سپاری باید در برنامه تولید محتوا اطلاعات مربوط به بودجه را نیز قید کنید. از طرف دیگر، اگر شخصا محتواهای خود را تولید میکنید، باید یک برآورد زمانی از تولید محتواها داشته باشید.
۵- طراحی و بررسی دقیق کمپینهای رسانهای اکتسابی
به طور کلی ارزیابی رسانههای اکتسابی در مقابل اهداف کنونی میتواند به شما کمک کند تا بدانید کجا باید زمان بیشتری بگذارید. پس باید منشاء ترافیک و سرنخها را بدانید. علاوه بر این، باید منابع رسانهای اکتسابی را از موثرترین به کم اثرترین رتبهبندی کنید. ممکن است متوجه شوید که یک محتوا ترافیک زیادی را به وبسایت شما هدایت کرده است. یا ممکن است احساس کنید بیشتر افراد محتوای شما را در لینکدین به اشتراک میگذارند که این امر ترافیک را افزایش میدهد.
ایده اصلی در اینجا ساخت تصویری از آن دسته از رسانههای اکتسابی است که به شما در دستیابی به اهدافتان کمک میکند.
۶- طراحی و بررسی دقیق کمپینهای رسانهای پولی
در این مرحله باید رسانههای پولی موجود را در هر پلتفرمی مانند گوگل ادوردز، فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و… ارزیابی کنید تا متوجه شوید کدام یک از آنها در دستیابی به اهداف فعلی بیشتر کمک میکند. برای مثال، اگر پول زیادی را در ادوردز خرج کردهاید و به نتایج مد نظرتان نرسیدهاید، بهتر است رویکردتان را تغییر دهید. یعنی استفاده از این پلتفرم را کلا فراموش کنید و با تمرکز روی پلتفرم دیگری به نتایج دلخواهتان دست پیدا کنید.
توجه داشته باشید که در پایان این فرآیند باید بدانید که به استفاده از کدام رسانه پولی ادامه دهید و کدام رسانه را از استراتژی خود حذف کنید.
۷- تجمیع کمپین دیجیتال مارکتینگ
تا اینجای کار شما فرآیند برنامه ریزی و تحقیق را انجام دادهاید و دیگر چشم انداز خوبی از اجزای تشکیل دهنده استراتژی دیجیتال مارکتینگ خود دارید. به طور خلاصه شما تا اینجا باید موارد زیر را انجام داده باشید:
- مشخصات پرسونای خریدار
- ترسیم اهداف خاص مربوط به دیجیتال مارکتینگ
- تهیه فهرستی از رسانههای مالکیت شخصی، اکتسابی و پولی موجود
- بررسی دقیق رسانههای مالکیت شخصی، اکتسابی و پولی موجود
- ایجاد یک برنامه برای تولید محتوای اختصاصی
از اینجا به بعد باید با گردآوری تمام این مراحل یک سند استراتژی بازاریابی منسجم ایجاد کنید. این سند استراتژی بازاریابی باید مجموعه اقدامات لازم برای دستیابی به اهدافتان را بر مبنای تحقیقات انجام شده تا این مرحله طراحی کند.
الگوی استراتژی دیجیتال مارکتینگ
اگرچه یک صفحه گسترده قالب کارآمدی برای طراحی استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما محسوب میشود، به همان اندازه هم میتواند شما را گیج و کلافه کند. برای طراحی استراتژی خود در بلندمدت، یعنی بین ۶ تا ۱۲ ماه، به یک سند استراتژی دیجیتال مارکتینگ قابل اتکا نیاز دارید. اما فرآیند طراحی این استراتژی را از کجا باید شروع کنید؟ شما میتوانید از یک الگوی طرح بازاریابی دیجیتال استفاده کنید.
الگویی که با تشریح گام به گام مراحل به شما کمک میکند تا بتوانید اطلاعات بازار هدف و رقبای خود را گردآوری کرده و استراتژی بازاریابی را با جزئیات دقیقی ایجاد کنید. در نتیجه شما میتوانید از این الگوی استراتژی دیجیتال برای بسط و توسعه استراتژی و تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال سالانه خود استفاده کنید.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه