برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

۱۰ تا از بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی

مدت زمان مطالعه: ۷ دقیقه

آیا می‌دانید که بعضی از کمپین‌ها به بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی تبدیل شده‌اند؟

عموما بیشتر کسب و کارها به نوعی استراتژی بازاریابی نیاز دارند که با بودجه آنها متناسب باشد. گاهی اوقات بعضی از استراتژی‌های بازاریابی خسته کننده هستند. بدتر اینکه فرآیند پیاده سازی آنها هم هزینه زیادی را برای مشاغل به همراه دارد. خب، برای افرادی با بودجه محدود که قصد انجام یک استراتژی بازاریابی با بیشترین بازدهی ممکن را دارند استراتژی بازاریابی چریکی احتمالا بهترین گزینه در دسترس محسوب می‌شود.

این استراتژی به بودجه نسبتا کمی نیاز دارد. هرچند، با ارائه نتایج موثر می‌تواند در افزایش آگاهی و تصویر برند نقش فعالی داشته باشد. از این لحاظ، بازاریابی چریکی به عنوان یک استراتژی بازاریابی نامتعارف به شما در تبلیغ محصولات یا خدمات‌تان با استفاده از یک روش بازاریابی غیر سنتی و کم هزینه کمک می‌کند. از زمان آغاز به کار این نوع بازاریابی کسب‌ و کارها در همه جا شروع به استفاده از ویژگی‌های مختلف آن برای جذب مشتریان خود کرده‌اند.

روی هم رفته، بازاریابی چریکی نمونه‌های موفق زیادی دارد که می‌تواند ایده‌های الهام بخشی را به بسیاری از مشاغل ارائه دهد. با این حال، ذکر نمونه‌های نه چندان موفق این نوع بازاریابی هم می‌تواند برای جلوگیری از اشتباهات احتمالی مفید باشد. به همین دلیل، در این مطلب می‌خواهیم شما را با بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی آشنا کنیم.

بیان ساده بازاریابی چریکی با یک نمونه‌ شایان تقلید

بهترین راه برای دستیابی به یک استراتژی بازاریابی چریکی موفق برقراری ارتباط با احساسات مصرف کنندگان است. البته ارائه مثال‌های مناسب برای توضیح این مفهوم کمتر شما را گیج می‌کند. به همین دلیل، در ادامه می‌خواهم نمونه‌هایی از این نوع بازاریابی را به شما نشان دهم. هم نمونه‌های خوب و هم نمونه‌های بد. اول از یک مثال خوب شروع می‌کنم. کوکاکولا یکی از برندهای محبوب من است. این برند معروف در سال ۲۰۱۰ مفهوم منحصر به فردی را برای ارتباط با ضریب شادی مشتریانش مطرح کرد.

این شرکت تصمیم گرفت از طریق همکاری با شرکت تبلیغاتی خلاق Definition 6 یک ماشین فروش خودکار بی نظیر را با نام ماشین شادی در دسترس افراد قرار دهد. کوکاکولا این ماشین‌های جدید را با ماشین‌های فروش معمولی خود جایگزین کرد. سپس، آنها را به صورت استراتژیک در مکان‌های جغرافیایی مختلف قرار داد. وقتی که مشتریان برای خرید این نوشیدنی‌ها به طرف این ماشین‌های فروش خودکار می‌رفتند، با خوشحالی تمام از دیدن جایزه‌هایی از نوشابه‌های اضافی گرفته تا تخته‌های موج سواری و پیتزا شگفت زده می‌شدند!

این مورد یک نمونه متمایز کننده و موفق از بازاریابی چریکی بود. از این مهمتر، به افزایش ۷ درصدی فروش برای شرکت کوکاکولا در سه ماهه بعدی منجر شد. حالا که با یک نمونه موفق از بازاریابی چریکی شروع کردیم، می‌خواهیم به سراغ بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی برویم.

۱۰ نمونه‌ فاجعه بار بازاریابی چریکی

هر چیزی که برق می‌زند طلا نیست. با تمام مزایایی که بازاریابی چریکی دارد در صورت نداشتن یک استراتژی درست ممکن است نتایج مطلوبی نداشته باشد. مثال‌های زیادی وجود دارد که یک کمپین خوب فرموله شده عملکرد اشتباهی داشته و نتایج نهایی آن اصلا به نفع برندها نبوده است. در ادامه فهرستی از بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی را به شما نشان می‌دهیم که سازندگان آنها هیچوقت تصور نمی‌کردند تلاش‌هایشان نتیجه معکوسی بدهد.

ترس از بمب بوستون

گل سرسبد بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی به استفاده نادرست شرکت کارتون نت‌ورک (CN) از این بازاریابی مربوط می‌شود. این شرکت در سال ۲۰۰۷ تصمیم گرفت تعدادی تابلوی LED را روی دیوارهایی در دور و بر بوستون قرار دهد. این تابلوها برای تبلیغ نمایش آینده این کانال به نام Aqua Teen Hunger Force طراحی شده بودند. با این حال، نکته بد ماجرا این بود که مردم به اشتباه فکر کردند این تابلوها مواد منفجره حساسی هستند که قرار است در ادامه قتل عام ۱۱ سپتامبر استفاده ‌شوند.

این ایده وحشتناک باعث شد که شرکت ترنر برادکستینگ سیستم به عنوان صاحب این کانال برای حل این مسئله میلیون‌ها دلار به پلیس شهر و سازمان امنیت ملی پرداخت کند.

ترس از بمب بوستون یکی از بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی

نرم افزار ناقص زون

از زمان انتشار این نرم افزار ناقص عموم مردم هیچوقت زون مایکروسافت را قبول نکردند. حتی در یک دوره‌ای اینطور به نظر می‌رسید که متنفران و بدخواهان زون از طرفدارانش بیشتر هستند. از قرار معلوم بعضی از افسران پلیس شهر آستین و همچنین ایالت تگزاس را نیز این دسته از افراد را شامل می‌شدند. در این مورد، شرکت مایکروسافت در تلاشی مایوسانه فردی را برای بازاریابی نرم افزار ناقص زون مأمور کرد تا تبلیغات چریکی مربوط به آن را در سرتاسر شهر آستین نصب کند.

با این وجود، این فرد بدشانس خیلی زود توسط مقامات با دستبندی در دست بازداشت شد. نکته خنده ‌دار این ماجرا این بود که شنیده شد یک افسر پلیس دارد می‌گوید: ما از این به بعد دیگر هیچ‌ کدام از تبلیغات شما برای پخش‌ کننده‌های mp3 مزخرف DRM CRIPPLEWARE را که تمام این شهر را پر کرده نمی‌خواهیم. با این حال، مایکروسافت هیچوقت فکر نمی‌کرد این کمپین به یکی از بدترین نموه‌های بازاریابی چریکی تبدیل شود.

شوخی زننده یک فرد با پوشیدن یک دامن کوتاه

در طول بازی‌های المپیک تابستانی آتن در سال ۲۰۰۴ یک مرد کانادایی با پوشیدن یک دامن کوتاه سعی کرد برای بازاریابی چریکی یک وبسایت بازی آنلاین به داخل استخر المپیک بپرد. نیازی به گفتن نیست که بعد از این اتفاق همه چیز برای این فرد خوب پیش نرفت. او با اتهامات مختلفی مانند ورود بی اجازه و بدون مجوز و مزاحمت مجرم شناخته شد. در نهایت، به چندین ماه حبس در یک زندان یونانی محکوم شد.

بستنی یخی آب شده

سال ۲۰۰۵، Snapple به عنوان یک برند چای و آب میوه بزرگترین بستنی یخی تا آن زمان را در میدان تایم نیویورک درست کرد. یک کمپین بازاریابی چریکی را اجرا کند و یک رکورد جهانی را هم به نام خودش ثبت کند. بستنی یخی منجمد ۲۵ فوتی از آب میوه برند اسنپل درست شده بود. وزن آن در یک روز نسبتا گرم حدود ۱۷.۵ تن بود. درست حدس زدید. این بستنی یخی خیلی زود در مرکز شهر منهتن آب شد. بدتر اینکه کف زمین را پر از آب کیوی و توت فرنگی کرد.

کمپین بستنی یخی آب شده توسط شرکت Snapple یکی از بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی

مصرف کنندگان در معرض خطر

سرویس جستجوی Ask.com سعی کرد با استخدام گروهی از افراد برای نگه داشتن یک تابلوی غول پیکر در پل هوایی سیاتل یک کمپین بازاریابی چریکی را اجرا کند. قطعا با لیز خوردن یکی از این افراد تابلو روی مسافران زیرش می‌افتاد و می‌توانست به فاجعه تلخی تبدیل شود. در پایان، این کمپین برای این سرویس جستجو هیچ نتیجه مثبتی نداشت. در ادامه مدیریت این وبسایت چند روز بعد از این واقعه از عموم مردم عذرخواهی کرد.

بازداشت Pozzle

آقای ریچ تو به عنوان یک طراح و هنرمند فیلیپینی آمریکایی جوایز زیادی را برده است. او در تلاشی برای بازاریابی چریکی برنامه مدیریت رویداد خود به نام Pozzle را ایجاد کرد. در نهایت، ۲۴ ساعت را در یکی از ایستگاه‌های پلیس شهر نیویورک زندانی شد. اما اصل ماجرا چه بود؟ ریچ تو به همراه یک موسس مشترک دیگر سعی کرد ۱۰۰۰ استیکر منقش به آرم این برنامه را در سراسر این شهر به دیوار بزند. با این وجود، خیلی زود فهمید که مقامات اصلا از این ایده خوششان نیامده است.

در نتیجه، تنها بعد از انتشار حدود ۵۰۰ پوستر او و همراهش به جرم تعدی به اموال عمومی توسط پلیس نیویورک بازداشت شد. همچنین، یک شب را در یکی از زندان‌های این شهر سپری کرد و پایان تلخی برای یکی از بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی رقم خورد.

پست‌های تقلبی انویدیا

چند سال پیش شرکت فناوری انویدیا سعی کرد یک کمپین بازاریابی چریکی را اجرا کند. با این حال، نتیجه این کمپین به یکی از بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی تبدیل شد. این شرکت در اقدامی عجیب به انجمن‌های مختلف آنلاین هرزنامه‌‌ای حاوی نظرات مثبت کاربران از محصولاتش را ارسال کرد. حتی افرادی را هم استخدام کرد تا به عنوان کاربر به آنها در این راه کمک کنند.

هرچند، اینترنت این اقدامات را نادیده نگرفت. مردم هم از مقامات این شرکت خواستند تا هرچه زودتر این بساط را جمع کنند.

تمام چیزی که می‌خواهم یک PSP است!

شرکت سونی در کریسمس سال ۲۰۰۶ یک وبلاگ جعلی به نام “تمام چیزی که من می‌خواهم یک PSP است” ایجاد کرد. این شرکتسعی کرد با انجام این کار نسخه جدید PSP خود را به بازار عرضه کند. مطالب این وبسایت ظاهرا توسط نوجوانی به نام چارلی نوشته شده بود. او سعی داشت والدین رفیقش جرمی را برای خرید یک دستگاه PSP برای خودشان قانع کند.

با این حال، بسیاری از وبلاگ نویسان نسبت به این قضیه مشکوک شدند. بعد از ردیابی دامنه سایت فهمیدند که به نام شرکت بازاریابی چریکی Zipatoni ثبت شده است. شرکت سونی خیلی زود این وبلاگ را از دسترس خارج کرد تا از انتقادات مردم در امان بماند.

رستوران گریل حمله قلبی

این رستوران که در شهر لس آنجلس مستقر است خیلی زود متوجه شد که نامگذاری منوی غذا به نام بیماری‌ها اصلا ایده خوبی محسوب نمی‌شود. در یک مورد یکی از مشتریان با خوردن همبرگری به نام همبرگر بای‌پس ناگهان دچار ایست قلبی شد. جالب است بدانید که باقی افرادی که در این رستوران مشغول غذا خوردن بودند می‌خندیدند. آنها فکر می‌کردند که این هم یکی از ترفندهای بازاریابی این رستوران است. با این حال، این اتفاق کاملا واقعی بود و این استراتژی بازاریابی چریکی هم با شکست مواجه شد.

کمپین همبرگر بای‌پس رستوران گریل حمله قلبی یکی از بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی

ماموریت غیرممکن نشدنی

کمپانی پارامونت پیکچرز در سال ۲۰۰۶ متوجه شد که سر و کار گذاشتن افراد با یک روزنامه عاقبت خوبی ندارد. حالا ببینید چه کاری انجام داده بود. این استودیوی معروف برای تبلیغ نسخه آتی خود ماموریت غیرممکن III جعبه‌های کوچک موزیکال قرمز را در شماره ۴۵۰۰ لس آنجلس تایمز قرار داد. با این حال، واکنش‌ها برخلاف تصور آنها بود. افراد زیادی وحشت زده با سازمان امنیت ملی در مورد بمب‌های احتمالی توزیع شده توسط این روزنامه تماس گرفتند.

حتی در یک مورد کار آنقدر بیخ پیدا کرد که تیم خنثی سازی بمب سانتا کلاریتا فراخوانده شد.

در بازاریابی چریکی اول باید خوب تحقیق کنید

امیدواریم که خواندن این مطلب توانسته باشد به شما دید بهتری در مورد این نوع بازاریابی دهد. فراموش نکنید که استفاده از هر نوع استراتژی بازاریابی بدون تحقیق مناسب بازار هدف‌تان پایان خوشی نخواهد داشت. همانطور که دیدید، بدترین نمونه‌های بازاریابی چریکی ذکر شده در این مطلب عدم تحقیق مناسب قبل از اجرای یک کمپین را نشان می‌دهند. از آنجایی که بازاریابی چریکی اجرای کمپین‌ها در موقعیت‌های دنیای واقعی را شامل می‌شود باید حتما قبل از شروع اقدامات رویایی درباره بازار به خوبی تحقیق کنید.