FOMO و نحوه استفاده از آن در بازاریابی
مطمئنا شما هم این حس را تجربه کردهاید. مهمانی خاصی که نتوانستید به آن بروید. جلسه مهمی که از دست دادید. یا پیشنهاد کاری خوبی که خیلی دیر مشاهده کردید. لحظاتی از این دست احساسی را در شما بیدار میکند. ترس از دست دادن چیزی (FOMO) یا به عبارت دقیقتر Fear of missing out. امروزه به لطف طیف وسیعی از اطلاعات که هر روز به خصوص از طریق شبکههای اجتماعی تولید میشوند افراد زیادی هستند که میترسند چیزی را از دست بدهند.
بسیاری از برندها از این استراتژی بازاریابی برای بهبود تبدیل، جذب سرنخها و فروش بیشتر استفاده میکنند. اگر شما هم تمایل دارید از این تکنیک استفاده کنید، حتما این مطلب را بخوانید. در این مطلب قصد داریم همه چیز در مورد این استراتژی بازاریابی را به شما توضیح دهیم.
منظور از FOMO چیست؟
FOMO به ترس از دست دادن یک چیز خاص گفته میشود و احساسی است که باعث انجام یک عمل تقریبا اجباری در کاربر میشود. در بازاریابی از آن به عنوان یک استراتژی استفاده میشود تا مشتریان احساس کنند اگر فورا اقدام مشخصی انجام ندهند، چیز خوبی را از دست میدهند. برای مثال، ترس از دست دادن یک محصول باکیفیت و مقرون به صرفه یا خدمات ضروری. کلید این رفتار در نورومارکتینگ یا همان بازاریابی عصبی نهفته است.
تمام برندها و شرکتهای خردهفروشی میتوانند از این استراتژی به خصوص در فروشگاههای مجازی و وبسایتهایشان استفاده کنند. کاری که باید انجام شود ایجاد متونی است که ایده تحریک کنندهای را تبلیغ میکند. مثلا این متن را در نظر بگیرید؛ «اگر نخرید پیشمان میشوید».
تکنیکهای FOMO برای تقویت استراتژی بازاریابی
اگرچه روشهای زیادی برای استفاده از FOMO در بازاریابی وجود دارد، ۵ تکنیک اصلی زیر میتوانند به تقویت استراتژیهای شما کمک کنند.
۱. ایجاد فوریت
اینکه شما به کاربر بگویید که هرچه سریعتر اقدام مورد نظرتان را انجام دهد به نوعی همان تعریف FOMO است. هرچه باشد شما ترس از دست دادن یک فرصت خوب را به دل مشتری میاندازید. حالا اگر بیشتر مشتریان این اقدام را انجام دهند مشتریان دیگر هم به انجام این اقدام تحریک میشوند. همچنین، اگر به مشتری بگویید که جزو اولین افرادی است که از یک محصول استفاده میکند باز هم ترس از دست دادن آن محصول را به دل او میاندازید.
در ادامه تعدادی دعوت به اقدام کلاسیک اما قدرتمند را میتوانید مشاهده کنید:
- همین حالا بخرید
- همین حالا عضو شوید
- قبل از تمام شدن بخرید
- در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارید
۲. اضافه کردن اثبات اجتماعی
اثبات اجتماعی نشان میدهد که خریداران قبلی از مزایای محصولات یا خدماتتان راضی بودهاند. همه ما به نوعی دنبال این هستیم که دیگران ما را تایید کنند. بنابراین، اگر دیگران خرید یک محصول را پیشنهاد دهند به احتمال زیاد آن را میخریم. برای انجام این کار، ابتدا باید مشتریانتان را به مشارکت ترغیب کنید و از آنها بخواهید که نظراتشان را درباره برندتان بنویسند. در ادامه میتوانید بهترین نظرات را در بخش خاصی از وبسایتتان قرار دهید.
یکی از بهترین استراتژیها برای انجام این کار اینفلوئنسر مارکتینگ است. یعنی میتوانید از قدرت اینفلوئنسرها برای تبلیغ برندتان در شبکههای اجتماعی استفاده کنید. سپس، میتوانید نظرات آنها درباره محصولات یا خدماتتان را در وبسایتتان منتشر کنید.
۳. محدود کردن زمان
وقتی کاربر ببیند که زمان کمی برای خرید محصول دارد، احساس میکند که باید قبل از اینکه دیر شود نسبت به خرید اقدام کند. این مورد برای کسانی که واقعا به یک محصول خاص نیاز دارند یک انگیزه نهایی برای خرید خواهد داد. این مورد شبیه اصل اضطرار چالدینی، مبتنی بر ترس از دست دادن چیزی است که در مدت کوتاهی تمام میشود و باعث میشود ما آن را بیشتر بخواهیم.
۴. فرصت از دست رفته
در این تکنیک FOMO باید مستقیم به مشتری بگویید که ممکن است فرصت خرید یک محصول خیلی ارزشمند را از دست بدهد. در اینجا هم ترس از دست دادن یک محصول خوب به دل مشتری میافتد. این مورد شباهت زیادی به ایجاد فوریت دارد، اما با این تفاوت که مستقیما به مصرف کننده میگویید که برای مثال اگر امروز خرید نکند بعدا دیگر نمیتواند با این قیمت محصول مربوطه را خریداری کند. البته، این تکنیک در صورتی جواب میدهد که صادق باشید.
مثلا اگر بگویید یک تبلیغ خاص فقط مختص فالوورهای فیسبوک است و فالوورهای شما همان تبلیغ را در اینستاگرام ببینند این تکنیک اصلا جواب نخواهد داد.
۵. ایجاد انحصار
در این تکنیک به عنوان آخرین تکنیک FOMO به کاربر میگویید که در صورت خرید، عضویت یا انجام اقدام مورد نظرتان بخشی از یک اجتماع خاص خواهد شد. حضور در این اجتماع هم مزایایی مانند تخفیفهای بهتر، دسترسی به محتوای منحصر به فرد و غیره را به مشتری ارائه میدهد. همچنین، میتوانید به مشتریانتان در این اجتماع خاص مزایایی را برای خرید محصولات ارائه دهید که به آنها احساس برتری بیشتری میدهند.
برای مثال، خرید یک محصول با قیمت ارزانتر نسبت به باقی مشتریان.
نمونههایی از نحوه استفاده از FOMO در بازاریابی
حالا که با تکنیکهای اصلی FOMO آشنا شدهاید، میخواهیم نمونههایی از نحوه استفاده از این استراتژی را به شما نشان دهیم.
۱. اضافه کردن یک ساعت در کنار پیشنهاد
اینکه به کاربر بگویید که برای خرید محصولات محدودیت زمانی وجود دارد تاثیرگذار است، اما بدون شک نشان دادن یک زمان خاص احساس فوریت بیشتری را برای خرید به وجود میآورد. عملیترین راه برای انجام این کار نمایش یک تایمر برای روزها، ساعتها، دقیقهها و حتی ثانیههای باقی مانده تا آخرین فرصت خرید است. همچنین، میتوانید تقویمی را در صفحه فرود وبسایتتان قرار دهید که زمان دقیق آخرین فرصت برای خرید را نشان میدهد.
۲. نمایش پنجره پاپ آپ در هنگام خروج کاربر
در فروشگاههای فیزیکی از قفسهها در صندوق پرداخت پول برای نشان دادن محصولات موجود قبل از خروج مشتری استفاده میشود. در اینجا هدف این است که محصولات جالب دیگر هم به مشتری نشان داده شود. شما میتوانید همین کار را در وبسایتتان با نمایش پنجرههای پاپ آپ یا تبلیغات پاپ آپ در هنگام خروجی کاربران انجام دهید. این پاپ آپها به کاربر نشان میدهند که پیشنهادی وجود دارد که مشتریان نباید آن را قبل از ترک وبسایت از دست بدهند.
۳. دعوت به تولید محتوا
محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC) تاثیر زیادی روی سایر مشتریان بالقوه میگذارد. در اینجا شما از مشتریانتان میخواهید که تجربیات مثبتشان را از استفاده از محصول یا خدمات برندتان را به اشتراک بگذارند. بیشتر افراد موقتی میببینند که کاربران واقعی تجربه خوبی از خرید محصولات یک برند داشتهاند، FOMO را احساس خواهند کرد. همچنین، میتوانید برای کاربران پیشگام جهت تولید محتوا جوایزی را هم در نظر بگیرید.
نتیجه گیری
ترس از دست دادن یک محصول یا خدمات احساسی است که میتوانید از آن در استراتژیهای بازاریابی استفاده کنید. فقط باید به ابتداییترین غرایز مخاطبانتان متوسل شوید و از متقاعدسازی برای بهینه سازی نرخ تبدیل استفاده کنید. بدیهی است که هرچه نرخ تبدیل بیشتر شود، محصولات بیشتری میفروشید و به سود بیشتری دست پیدا میکنید. فراموش نکنید که FOMO میتواند مشتریان را وادار به انجام کارهایی کند که در حالت عادی به آنها اهمیت نمیدهند.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه